آیداآیدا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

دختر نازم آیدا

تعدادی عکسای بدون شرح

دخمل میخواد کفشای مامانشو بپوشه دخملم اینجا خودشو ناز کرده که بره سره کشوی لباسای من قربونه نازت برم منننننن اینجا هم داری دلستر میخوری باقیافه متفکر تبلت بازی میکنی   ...
31 تير 1394

آب بازی

جیگر طلای مامان اول از همه بگم که ماه رمضان رسید و من خیلی استرس داشتم که با وجود سرکار و رسیدگی به گلبرگ نازم نتونم روزه بگیرم ولی اول خدا خیلی کمک کرد بعد تو دختر نازه دلم که اصلا انرژی مضاعفی از مامان نگرفتی و مامان تونست به راحتی روزه هاشو بگیره. حال بریم سره اصل مطلب که برای عید فطر و تعطیلاتش رفتیم شهرضا که خونه پدر بزرگ بابا و خاله های بابا جونه روز اول عید که خونه خاله بابا بودیم و تو ملیکا (دختر خاله بابا) ظهر وقتی همه خواب بودن رفتین تو حیاط و صدای قهقه تون میمومد منم دلم تاب نیاورد و اومدم تو حیاط که دیدم جیگر خانوم شلنگ آب گرفته به خودش کل لباساش خیس شد من برا اینکه بیشتر بت خوش بگذره لباسات و درآوردم و گذ...
31 تير 1394

هفده ماهگی و ادای کلمات

دختره هفده ماهه من میخوام برات از کلماتی که به قشنگی هر چه تمامتر ادا می کنی بگم تا بعدها که بزرگ شدی از خوندش و دونستنش لذت ببری مثل الانه ما که هر کلمه ای که میگی دلمون میخواد همون لحظه بخوریمت دخمل خوردنی من صفا=صصا پرستو=پسووو افتاد=اتاد داغ=داخخخخ سینا=سی سی مریم=میی تاب تاب اباسی =دادا ابادی الو سلام(به محض برداشتن تلفن)=ایو سللا حوله=حویی جوجو=دوو دوو عمو=عمی ملیکا=میلی     ...
20 تير 1394
1